تعاریف
ماده ۱ ـ واژهها و اصطلاحات بكار برده شده در این آییننامه به شرح ذیل تعریف میشود:
الف ـ سند لازمالاجرا
سند رسمی یا عادی كه بدون صدور حكم از دادگاه قابل صدور اجرائیه برای اجرا مدلول سند باشد مانند سند رسمی طلب و چك.
ب ـ سند ذمه
سند حاكی از تعهد مدیون به پرداخت وجه نقد یا پرداخت جنس یا تعهد به فعل معین كه در اصطلاحات ثبتی در معنی مقابل اسناد مربوط به معاملات با حق استرداد بكار میرود.
ج ـ سند وثیقه
سندی است كه دلالت بر عقد رهن یا معامله با حق استرداد یا بیع شرط كند كه به موجب آن شخصی (اعم از اینكه مدیون باشد یا نه) عین مال منقول یا غیرمنقول خود را وثیقه انجام عملی قرار دهد، خواه آن عمل، رد طلب باشد یا عمل دیگر.
چ ـ دستور اجرا
یعنی دستور به اجرای سند رسمی (و یا در حكم سند رسمی مانند چك) كه حسب مورد توسط مراجع صالح ثبت یا سردفتر تنظیمكننده سند صادر میشود.
ح ـ سند انتقال اجرائی
بعد از مزایده مال مورد مزایده به موجب سند رسمی به برنده مزایده یا بستانكار منتقل میشود، آن سند را سند انتقال اجرائی مینامند.
خ ـ بازداشت
توقیف كردن اموال جهت اجرای مفاد سند.
د ـ حافظ
كسی كه ادارات اجرا اسناد رسمی مال توقیف شده را نزد او به امانت گذارند تا حفظ و نگهداری كند.
ذ ـ صورتجلسه
سندی است كه مقامی رسمی در جریان اجرای مفاد سند، عملی را در آن ثبت میكند.
رـ كارشناس رسمی
كسی كه به مناسب خبره بودن در فنی میتواند در مسائل مربوط به فن خود به عنوان صاحبنظر اظهارنظر كند و از مراجع ذیصلاح پروانه برای این كار داشته باشد.
ز ـ خبره
صاحـب فنـی كه به جـهت مهارت خود در موضوعات مربـوط بـه فـن خـود صاحبنظر باشد.
س ـ مازاد
در اصطلاحات ثبتی مازاد بهای ملكی است كه زائد بر مقدار طلب بستانكار مقدم باشد و چون معلوم نیست به ملك مورد بازداشت یا مورد وثیقه بستانكار اول بعد از مزایده برای پرداخت طلب او مازادی داشته باشد، آن را مازاد احتمالی هم نامیدهاند.
ش ـ اعتراض شخص ثالث
شكایت شخصی است نسبت به عملیات اجرائی كه از طرفین پرونده اجرائی نمیباشد.
ص ـ اعراض از رهن
یعنی مرتهن از وثیقهاش بگذرد؛ زیرا عقد رهن از سوی مرتهن جائز است و او میتواند آن را یکجانبه فسخ كند و حق وثیقهاش را ساقط نماید. پس دین با وثیقه او مبدّل به دین بیوثیقه میشود و سند رهنی او سند ذمهای میگردد و مقررات اجرا اسناد ذمهای بر آن مترتب میشود.
ض ـ فك رهن
آزاد كردن عین مرهونه از قید رهن، خواه از طریق دادن دین و خواه از طریق ابراء دائن.
ط ـ فسخ سند
یعنی ثبت انحلال سند رسمی معامله در دفتری كه آن سند را به ثبت رسانده است، مطابق تشریفات مقرره در قانون ثبت اسناد و املاك.
ظ ـ مزایده
صورت خاصی از فروش مال است كه از مبلغ ارزیابی مال شروعشده و به پیشنهادكننده بالاترین قیمت واگذار میشود.
ع ـ نیابت اجرائی
نیابتی كه اجرای ثبت در حدود قوانین و مقررات جهت انجام امور اجرائی به اداره ثبت محل دیگر كه اقامتگاه مدیون یا اموال بدهكار در حوزه آن قرار دارد بدهد.
غ ـ هیات نظارت
هیاتی است مركب از مدیركل ثبت استان یا قائممقام او و دو نفر از قضات دادگاه تجدیدنظر استان به انتخاب رئیس قوه قضائیه كه به كلیه اختلافات و اشتباهات مربوط به امور ثبتی در حوزه قضائی استان رسیدگی مینماید.
ف ـ شورای عالی ثبت
عالیترین مرجع رسیدگی اداری در امور ثبتی كه برای تجدیدنظر در آراء هیات نظارت كه از دو شعبه املاك و اسناد تشكیل میگردد.
ق ـ ممنوعالخروج
بدهكاری كه به دلیل عدم معرفی مال یا عدم دسترسی به اموال وی به درخواست بستانكار وفق مقررات از خروج وی از كشور جلوگیری میشود.
ك ـ حق استرداد
حقی است كه به موجب آن مدیون میتواند با رد طلب بستانكار مال مورد وثیقه را تحت تصرف كامل خود درآورد.
گ ـ حقالاجرا
حقی است به صورت پول كه دولت از بابت اجرائیه اسناد رسمی میگیرد كه پنج درصد مبلغ مورد اجراست.
ل ـ حقالحفاظه
حقالزحمهای است كه به حافظ برابر مقررات تعلق میگیرد.
ن ـ قبض اقساطی
قبوضی است كه در معاملات اقساطی و اسناد اجاره به تعداد اقساط مورد تعهد صادر میشود.
م ـ حق سكنی
حق انتفاع هرگاه بهصورت سكونت منتفع در مسكن متعلق به غیر باشد، آن را حق سكنی گویند.